عنوان فریبندهی صلاح مسلمین!!
روز رحلت پیامبر اكرم(ص) افراد شیّاد دنیاطلب و ریاستخواه، علی(ع) را كه از جانب خدا برای حكومت اسلامی معیّن شده بود، كنار زدند و فرمان صریح خدا را كه روز غدیرخم به وسیلهی رسولالله اعظم(ص) به امّت اسلامی ابلاغ شده بود زیر پا نهادند و یك اصل قلّابی و فریبندهی (صلاح مسلمین) را به فكر و زبان مردم نادان انداخته و گفتند: صلاح مسلمین در این است كه فعلاً علیّ جوان كنار برود و ابوبكر پیر و باتجربه روی كار بیاید، چون او در میدانهای جهاد كسی را نكشته است، مردم از او تبعیّت میكنند امّا علی افراد زیادی را كشته و این همه خانوادهها از ضربت شمشیر او داغ دارند و زیر بار فرمان او نمیروند، صلاح در این است كه او كنار برود و ابوبكر روی كار بیاید. این سخن خیلی جاذبه دارد. صلاح ملّت و و مصلحت مملكت كه گفته میشود، عدّهای سادهاندیش سطحینگر فریب میخورند و خیال میكنند آنها راست میگویند و صلاح و مصلحت در همین است.
شیعه دید شیطان صفتان عجب توطئهی زیانباری كرده و چه حربهی مهلكی به دست گرفتهاند. عنوان فریبندهی صلاح مسلمین اقتضا میكند كه فلان حكم از احكام دین را برداریم و فلان حرام را حلال كنیم.
آری! این اصل بیپایه اگر پا بگیرد و در دلها جا باز كند اساس اسلام منهدم و كتاب خدا مهجور و متروك میشود. با همین حربهی صلاح مسلمین، به در خانهی وحی، آتش آورده و انواع مصائب بر سر یگانه یادگار پیامبر ریختند!! با همین حربه واقعهی جانگداز كربلا را به وجود آوردند و فرزند پیامبر، حضرت امام حسین(ع) را مهدورالدّم معرّفی كردند و با همین حربه، در مدینهی پیامبر، قتل عام كرده و انواع جنایات شرمآور را مرتكب شدند.
باری، شیعیان دیدند كه این نامردان، حربهی بسیار مهلكی به دست گرفته و تمام همّشان ریشهكن كردن اسلام و قرآن است. این بود كه در مقابلشان ایستادند و طرفداری از علی و آل علی(ع) را شعار خود ساختند و لذا رسول خدا هم، چون میدانست این جریانات پیش خواهد آمد مسألهی وصایت و خلافت را خیلی محكم گرفت. از همان روز اولّی كه نبوّت خود را ابلاغ كرد وصایت و خلافت علی(ع) را هم ابلاغ كرد و پس از آن نیز در طول مدّت رسالتش تحت هر شرایط مناسبی از علی(ع) اسم میبرد تا روز غدیرخم كه وصایت او را ابلاغ و اعلام عمومی فرمود.
حال به تناسب ایّام، اجمالی از جریان غدیر عرض میشود. رسول اکرم(ص) در ٢٥ ذیقعدهی سال دهم هجرت برای حجّ عازم شدند. این حجّ اوّلین و آخرین حجّشان بود یعنی پس از هجرت، جز این حجّی به جا نیاوردند. البتّه در سال هفتم، عمره انجام دادند ولی حجّشان پس از هجرت تنها در سال دهم بود كه حجّهالوداع هم نامیده شده است. جمعیّت كثیری از مهاجرین و انصار آمادهی حركت شدند. نوشتهاند كه حدود نود هزار، یكصد هزار، بلكه یكصدو بیست هزار نفر همراه رسول اكرم بودهاند و شاید از سایر بلاد نیز ملحق به اهل مدینه شدهاند.
چند روزی در راه بودند تا به مكّه رسیدند و مناسك حجّ انجام شد. در عرفات و منی سخنرانیهایی داشتند تا موقع مراجعت به غدیرخم رسیدند. غدیر گودالی در بیابان است كه آب باران در آن جمع میشود و آنجا به غدیرخم معروف بوده است، آنجا محلی بوده كه حجّاج از هم جدا میشدند. اهل مدینه به مدینه، اهل مصر به مصر و اهل عراق به عراق میرفتند. بهترین مكان برای ابلاغ عمومی همانجا بود؛ زیرا در آن زمان كه تلفن و تلگراف و رادیو و تلویزیون و مجله و روزنامه و این قبیل رسانههای عمومی نبود. چند ماه طول میكشید تا از این شهر به آن شهر بروند و برگردند. رسول خدا میخواست مسألهی ولایت علی(ع) را هر چه زودتر به شهرها برساند و بهترین راه همان بود، سر سهراه مردم را نگه داشت. اعلام نماز جماعت كردند كه تمام حجّاج در یك نقطه اجتماع كردند. بعد دستور دادند منادی ندا كند جلورفتهها برگردند و نرسیدهها برسند. روز داغ و گرمی بود. افراد از شدّت حرارت هوا یك قسمت عبا را سر میكشیدند و یك قسمت را به پاهایشان میپیچیدند كه روی بیابان داغ بنشینند برای رسول خدا هم جایی معیّن شد كه از جهاز شتران درست كرده بودند. روی آن بلندی قرار گرفته و فرمودند:
«اُؤَّ دِی ما اُوحِیَ اِلَیَّ»؛
«میخواهم آنچه كه از جانب خدا به من وحی شده است به شما برسانم».
«حَذَراً اَنْ تَحِلَّ بی قارِعَةٌ»؛
«میترسم اگر وحی خدا را نرسانم حادثهی كوبنده و بلایی بر من فرود آید».
این آیه به من نازل شده است:
«یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...»؛[1]
«[ای پیامبر!] آنچه از جانب خدایت به تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نكنی، رسالت او را ابلاغ نكردهای...».
آیهی ابلاغ ولایت با خطابی تهدیدآمیز
در طول این مدّت ٢٣ سال، رسول اكرم آن همه زحمتها كشیده و خوندلها خورده و ابلاغ دین كرده است. پس از تحمّل آن همه زحمات، این آیه با خطاب تهدیدآمیز رسیده كه اگر این مطلب را به مردم نرسانی هیچ كار مقبولی نزد من نكردهای!!. بعد فرمود: من تا به حال در ابلاغ پیام خدا كوتاهی نكردهام؛ علّت این تهدید این است كه چندین بار جبرئیل از جانب خدا آمده و به من دستور داده كه من علی را به ولایت در میان شما نصب كنم ولی چون افراد مریضالقلب و بیماردل، منافقان و مكذّبان در میان شما زیاد هستند و ممكن بود تهمتهایی پیش بیاید، از این جهت من در ابلاغ آن، تأخیر كردهام. حال، ابلاغ میكنم كه خدا به من امر كرده:
«اَنْ اَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ الاَبْیَضَ وَ الاَسْوَدَ...»؛
«در این محضر بایستم و به سفید و سیاه و ... اعلام كنم».
«اَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِب اَخی وَ وَصِیِّیِ وَ خَلِیفَتی وَالْاِمامُ بَعْدِی»؛
«كه علیبنابیطالب برادر و وصیّ و خلیفهی من و امام بعد از من است».
همان جملاتی را كه در روز انذار فرمود دوباره ابلاغ و اعلام كرد.
«فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ اَنَّ اللهَ قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلیّاً وَ اِماماً مُفتَرَضاً طاعَتُهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَ الْاَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ وَ عَلَی الْبادی وَ الْحاضِرِ وَ عَلَی الْاَعْجَمِیِّ وَ الْعَرَبیِّ وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ وَ عَلَی الْکَبِیرِ وَ الْصَّغِیرِ»؛
«بدانید كه خدا او را نصب كرده كه ولیّ شما و امام شما باشد؛ اطاعت او بر مهاجرین و انصار، بر عرب و عجم و بر كبیر و صغیر واجب است».
«اِعْلَمُوا مَعاشِرَالنّاسِ اَنَّ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ وُلْدِى مِنْ صُلْبِهِ»؛
«ای گروههای مردمان بدانید كه علی و پاكان از فرزندان من از صلب او».
«هُمُ الثِّقْلُ الاَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ هُوَ الثِّقْلُ الاَكْبَرُ لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ»؛
«آنها ثقل اصغر و قرآن ثقل اكبر است و این دو از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت بر من وارد شوند».
آنگاه دست به بازوی علی(ع) زد و او را بر پلهی پایینتر از پلهای كه خودش ایستاده بود نگه داشت و دستش را بلند كرد به طوری كه سفیدی زیر بغل هر دو دیده شد و فرمود:
«اِنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ مَنْ خالَفَهُ مَرحُومٌ مَن تَبِعَهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ الْعَنْ مَنْ اَنْکَرَهُ وَ اغْضَبْ عَلی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ»؛
اقرار زبانی حاضران به ولایت امام علی(ع)
مردم، شما بیشتر از آن هستید كه من با دست از شما بیعت بگیرم. خدا فرموده كه از شما اقرار زبانی بگیرم. اینك همه بگویید:
«اِنَّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَ رَبِّكَ فِی اَمْرِ عَلِیٍّ وَ اَمْرِ وُلْدِهِ مِنَ الاَئِمَّةِ نُبایِعُكَ عَلى ذلِكَ بِقُلُوبِنا وَ اَنْفُسِنا وَ اَلْسِنَتِنا»؛
«ما تمام آنچه را كه از جانب خدا دربارهی علی و فرزندان وی از امامان به ما ابلاغ كردی اطاعت میكنیم و با قلب و زبانمان با تو بیعت مینماییم».
«عَلَی ذلِکَ نَحْیا وَ نَمُوتُ وَ نُبْعَثُ»؛
«با همین بیعت زنده میمانیم و با همان میمیریم و با همان مبعوث میشویم».
«لا نُغَیِّرُ وَ لا نُبَدِّلُ وَ لا نَشُکُّ وَ لا نَرْتابُ»؛[2]
«در آن تغییر و تبدیل و شكّ و تردید راه نمیدهیم».
اینها را همه گفتند و پس از پایان خطبه رسول اكرم(ص) نماز ظهر و عصر را خواندند و سپس مردم برای تبریك آمدند. اوّلین افراد همان دو نفر بودند. گفتند:
«هَنِیأً یَابْنَ اَبیطالِبِ اَصْبَحْتَ مَوْلایَ وَ مَوْلا كُلِّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَة»؛
«گوارا باد بر تو ای پسر ابیطالب كه مولای من و مولای هر مرد و زن باایمان شدی».
خودآزمایی
1- با کدام عنوان فریبنده، علی(ع) را كه از جانب خدا برای حكومت اسلامی معیّن شده بود، كنار زدند؟
2- به چه دلیل رسول خدا(ص) مسألهی وصایت و خلافت علی(ع) را خیلی محكم گرفت؟
3- چرا بهترین مكان برای ابلاغ عمومی خلافت و جانشینی حضرت علی(ع)، غدیر خم بود؟
پینوشتها
[1]. سورهی مائده، آیهی ۶۷.
[2]. احتجاج طبرسی، جلد ۱، صفحات ۷۸ تا ۸۲.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی